خفته بر خوناب غم
ایران من
ای دریغ از غرش شیران تنگستان من
تیر و شلاق لا لای
خواب هم خونان من
زخم گوله بر دل یاران من
آه
زخم گوله بر دل یاران من
هم وطن برخیز تو ای غم خوار من
دست تو دشنه بدوش گیتار من
نقش کنیم بر کوچه ها با خون خویش
جان دهم اما نمیرد خاک من
نقش کنیم بر کوچه ها با خون خویش
جان دهم اما نمیرد خاک من
تشنه ام تشنه آبهای شمالم
عاشقم عاشق ریگهای کویرم
آرزوم مردن در روز بزرگ
سنگ قبرم باشه از البرز پیرم
آه
سنگ قبرم باشه از البرز پیرم
خفته بر خوناب غم
ایران من
ای دریغ از غرش شیران تنگستان من
تیر و شلاق لا لای
خواب هم خونان من
زخم گوله بر دل یاران من
آه
زخم گوله بر دل یاران من
mer30 dada ke omadi baram nazar gozashti
ishala hamishe movafagh bashi akhavi
bazam pish ma bia
این شعر خیلی زیباست. تا کی ما باید این همه رنج بکشیم؟ پس نوبت زندگی ایرانی کی می رسه؟
ممنون از حضورتون
سلام داداشی خوبی؟
شعرتو که خوندم اشکم ریخت دلم هم واسه ی ایرانم کلی تنگ شده به امید موفقیت
داداشی دلم برات خیلی تنگ شده راستی تو کامنتت واسم نوشته بودی من بی وفام ولی اصلا وقت نداشتم بیام نت
راستی امتحاناتم تموم شد و آپم بیا سر بزن منتظرتم
بهای خون تو
مقبره ای عظیم نیست...
خیابانی نیست که به نامت خواهد شد.بهای خون تو کرامت انسان،چشمهای خندان،عشق و آزادی است...آنچه تو در جستجویش محکوم شدی...
از اینکه مینم نسل ِ جدید به هویت چند هزار سالهء خود بازگشته خوشحال میشوم .
میتوانیم پیوند وار در کنار هم پیام رسان آن باشیم.
پیروز باشی